✨هیچ چیز نخرید

✨روز ششم بعد از عقد بود که حسین عازم جبهه بود. به پدرم گفت: برای تهیه جهیزیه به زحمت نیفتید. هیچ چیز نخرید. من یخچال و تلویزیون با پس انداز خود خریده ام، ما بقی اثایه را هم کم کم خودمان می خریم.

🌼پدرم گفت: حسین جان! هر چه که لازم و ضروری باشه و در توان مان، برای زهرا می خریم. ما هم از شما شیر بها نمی خواهیم. خیر و برکت ازدواج در سادگی اش است.

🔹راوی: همسر شهید

📚نیمه پنهان ماه، جلد ۳۲؛ املاکی به روایت همسر شهید؛ نویسنده: رقیه مهری آسیا بر، صفحه ۳۰٫

#سیره_شهدا
#ساده‌زیستی
#شهید_املاکی
#به_انتخاب_تو
#عکس‌نوشته‌حسنا


🆔 @tanha_rahe_narafte
دیدگاه ها (۳)

🔸کارگزار خدا

داستانک؛ ✍پنجره فولاد

💠مسابقه‌ بدون برنده

🌺سپاس ای خدای من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط